بدون عنوان
شب یلدا
واسه اولین شب یلدات تو خونه خودمون بودیم و یه مهمون کوچولو هم داشتیم که دختر عموی بابایی بود ایشاالله صد سال به این سالها کنار هم به خوشی و خوبی زندگی کنیم و این هم کارایی که مامانی واست کرده بود و این هم مهمونای کوچولومون فرزین و فرناز ...
نویسنده :
پدر و مادر
16:29
خواب
به مدلهای مختلفی میخوابی که اینا هم بعضی از اوناست ...
نویسنده :
پدر و مادر
16:12
گل
و این دسته گلها رو پدر و مادر من و بابایی آورده بودند دستشون درد نکنه ...
نویسنده :
پدر و مادر
15:55
گل
این هم گلیه که بابایی بیمارستان آورده بود ...
نویسنده :
پدر و مادر
15:46