10 ماهه
سلام به همگی ببخشیر با کلی تاخیر اومدم تو این یه ماه یه عالمه اتفاقای خوب و بد افتاد اول اینکه دختر عموم ازدواج کرد و با رفتیم تهران عقدش و کلی خوش گذشت بعد از اون اومدیم و رفتیم بانه و بعدش مامان و بابای (بابا) رفتن مکه به سلامتی برگردن انشالله..... که خیلی دلمون براشون تنگ شده اتفاق خیلی بدم اینکه دستت تو خونه آتا جون به لوله شیر گرم خورد و سوخت خیلی اذیت شدی و گریه کردی فدات شم ولی الان خدا رو شکر بهتره بعد همون دستی که سوخته بود در رفت و کلی گریه و زاری و باز بخیر گذشت
نویسنده :
پدر و مادر
11:02